اندیشهورزی پیرامون ریسکهای کار و کسب، تفکر و تامل درباره ناشناختهها و قدرت آنها بویژه رویدادهایی که نمیتوانیم به تصور و خیال درآوریم! ولی میتوانند هزینه بسیار زیادی برای ما بدنبال داشته باشند. بنابراین شایسته است تلاش کنیم نوع نگاه و شیوه اندیشیدن را تغییر دهیم و الگوهای رایج را به چالش بکشیم.
مهدی مسائلی؛ سردبیر
بهار سال ۱۴۰۳ همراه با اتفاقات زیادی بود. اتفاقاتی که شاید از نظر تعدادی و اثرگذاری برای یک دهه کافی باشند و البته وقایعی هم در راه هستند که از آنها هم نباید غافل ماند.کار و کسب بخش خصوصی قطعاً از رخدادهای گذشته و آینده اثرپذیر بوده و خواهد بود و از الان بایستی برای مواجهه با آینده نامعلوم استراتژیهای گوناگون را طرحریزی کرد. اندیشهورزی پیرامون ریسکهای کار و کسب، تفکر و تامل درباره ناشناختهها و قدرت آنها بویژه رویدادهایی که نمیتوانیم به تصور و خیال درآوریم! ولی میتوانند هزینه بسیار زیادی برای ما بدنبال داشته باشند. بنابراین شایسته است تلاش کنیم نوع نگاه و شیوه اندیشیدن را تغییر دهیم و الگوهای رایج را به چالش بکشیم.
در محیط اقتصادی ایران باید حرکتهای الابختکی (Randomness) و دل بستن به شایدها و بایدها را فراموش کنیم. بهتراست، صعوبتهای جدید و ارتقا یافته دریافت تسهیلات بانکی، تکالیف مالیاتی، مواجهه با سازمان تامین اجتماعی، قوانین کار، قوانین واردات و صادرات، تخصیص ارز، ارتباطات بینالمللی، دسترسی متفاوت به آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت و البته قیمت آنها، یافتن نیروی انسانی (حتی برای کارهای ساده) را با گذشته آنهم نه گذشته خیلی دور، بلکه با سال قبل مقایسه کنید و آنگاه به اهمیت توجه به تغییرات پیرامونی و لزوم تغییر در سیستم کار و کسب و جلوگیری از حسرتعدم انجام آن بیشتر تفکر کنیم.
اگرچه به هیچ وجه موافق با انحصار نبوده و نیستم اما قطعا تعدد و تنوع رقبا در اقتصاد نه چندان بزرگ و باز ایران نه تنها راهگشا نیست که مشکلزا هم میتواند باشد (توجه خوانندگان محترم به تفکر در رابطه joint شدن و ایجاد ساماندهی و تمرکز در کسب و کارهای خود را جلب مینمایم)
از گذشته گفتهاند در مثل جای مناقشه نیست، لذا بعنوان مثال کافی است دنیای مسابقات اتومبیلرانی و موتورسواری را بررسی کنید، در میدان مسابقه تعداد رانندگان از برندهای اتومبیل و موتورسیکلت بیشتر هستند. به عبارتی برندهای اتومبیل محدود هستند این در حالیست که در صنعت برق و در یک رشته به ناگاه بعضاً تا ۲۰۰ شرکت با هم رقابت میکنند! کشش بازار آیا هست؟ تقاضا چطور؟ توانایی رقابت چطور؟ تا کجا و چقدر؟
وضعیت کار و کسب سیم و کابلسازان، تابلوسازان، یراقسازان، سازندگان کلید مینیاتوری و سایر فعالان (سازنده – پیمانکار – مشاور) را ملاحظه و قضاوت بفرمایید که آنها در رقابت به سمت تعاون تعالی هستند یا تنازع بقا؟ هماهنگی در رقابت بهتر است یا انجام رقابت مخرب؟
انیشتین میگوید که ابزار اندازهگیری هوش، توانایی تغییر است و توماس هابز میگوید جهنم، دیر پی بردن به حقیقت است. بپذیریم که کار و کسب دیگر آسان و سهل نیست بلکه پیچیده هم شده است، تکالیف قانونی آن بیشتر و سختتر شده است (طی ۱۰ سال منتهی به ۱۴۰۳ حدود ۱۳۰۰۰ قوانین و مقرره در سامانه ملی قوانین و مقررات بارگذاری شده است! از این ۱۳۰۰۰ مقرره نزدیک به ۱۰۰۰ مورد مربوط به گمرک بوده و حدود ۵۰۰ مورد هم مربوط به امور مالیاتی)
احتمالاً تایید میفرمایید که مدت شانسها بینهایت نبوده و فرصتها هم بیشمار نیستند (تقاضا کاهش یافته است و برای تقاضاهای حداقلی موجود هم نقدینگی کافی ممکن است بطور زمانمند در صنعت برق وجود نداشته باشد. ریسکها و عدم اطمینانها به وفور سر راه کسب و کار سبز میشوند لذا شاید بعنوان یک استراتژی بد نیست برای سبدهای متنوع درآمدی بنگاه خود قدری بیندیشید)
مثلاً کمپانی یاماها یک شرکت ژاپنی است که دامنه گستردهای از محصولات و خدمات را به مشتریان ارائه میدهد. این محصولات شامل آلات موسیقی، موتورسیکلت، تجهیزات ورزشی و الکترونیکی است. از پیانو و ارگ تا موتورسیکلت، ربات و هواپیماهای سبک. اگرچه شرایط کشورهای ایران و ژاپن قابل مقایسه نیست اما میتوان ایده گرفت که تنوع سبدهای درآمدی بر تابآوری و پایداری بنگاه اثربخش خواهد بود. همین کمپانی یاماها از ۱۸۸۷ شروع به فعالیت کرده است، سوال اینکه چند شرکت در کشور ایران چنین عمری داشتهاند؟ چرا بسیاری از شرکتها در ایران به نسل دوم و سوم نمیرسند؟
هزار توی سامانهها نظیر سامانه جامع تجارت، سامانه بهینیاب، سامانه ساجات، سامانه مؤدیان مالیاتی و… (سرگردانیهای سامانهای) همه نشان میدهد که نُتهای محیط کار و کسب تغییر کرده است پس بایستی بخش خصوصی هم کوکهای گروه ارکستر خود را متناسب و البته با توجه به تغییر ذائقه بازار و خریدار نهایی تغییر دهد و چه بسا حتی لازم باشد روی تغییر ذائقه بازار هم فکر و یا اقدامی صورت پذیرد.
خوانندگان محترم مستحضر هستند ولی من باب یادآوری سوال طرح میکنم که آیا برای سقوط سرمایههای شرکت از بابت عدم بازگشت به موقع مطالبات خود اندیشیدهاید؟ استراتژی شرکت متبوع شما برای آینده از این بابت چیست؟
نرخ بهره بانکی افزایش یافته است، رقابت در بورس کالا روی قیمت مواد اولیه نظیر مس و آلومینیوم اثر داشته است، تورمهای ریالی، دلار پر نوسان که از ۲۵ هزار تومان مرداد ۱۴۰۰، فعلاً و در تیر ۱۴۰۳حدود ۶۰ هزار تومان است، سکه در طول سه سال گذشته حدود چهار برابر شده، بهره بانکی دو برابر شده، حداقل حقوق و دستمزد هم دو و نیم برابر شده است. همه شاخصهای مزبور برای فعالان کسب و کار قابل لمس هستند و حال بررسی فرمایید که آیا سقوط احتمالی در سرمایههای شرکتهای خصوصی فعال در صنعت برق از بابت نامعلوم بودن دریافت مطالبات خود (چه به لحاظ زمانی چه به لحاظ مقداری و حتی نوع آن (وجه نقد – حواله محصول-اوراق خزانه)حاصل شده یا خیر؟
لذا منطقی است که در دوران پیش رو با تحلیل آنچه طی ۱۰ سال گذشته رخ داده، مکانیزم قیمت دهی بخش خصوصی تغییر کند (قیمتهای بدون پشتوانه سرمایهای و پایین چه بسا میتواند موجبات اضمحلال یک شرکت را بدنبال داشته باشد-مستحضر هستید که تعدیل و مابهالتفاوت، قیمت پایه را اصلاح نمیکند و عملا ضریبی است از قیمت پایه) همچنین خواب پول ناشی از تعدیل آحاد بها که تابع شاخصهای ابلاغی سازمان برنامه و بودجه است تقریباً بیش از ۸ ماه خواهد بود، مضافاً بر اینکه نمیتوان ۱۰۰٪دلخوش به این شاخصها بود (هر کاری انجام دادهایم در همان ابتدا و در قیمت پایه خواهد بود-از قدیم گفتهاند که عمده استقامت ساختمان به پی آن است) به قول شاعر: دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست؟
سندیکای صنعت برق ایران که عملا در اواسط دهه سوم فعالیت خود به سر میبرد، در راستای موارد فوق اقداماتی را در دستور کار خود داشته و دارد که برخی تبدیل به دستاورد شده و برخی دیگر در شرف تحقق هستند.
فعالیتهای دیدهبانی و ایدهبانی که در حوزه اول و در قالب زمینه فعالیت با شرکتهای برق منطقهای و شرکتهای توزیع در قالب قراردادهای تیپ و فهارسبها به نتیجه رسیدهاند. در همین راستا میز خدمت وزارت صمت هم تاکنون راهگشا بوده است. اما در حوزه ایدهبانی تلاش شده است از طریق برگزاری کلاسهای آموزشی تا حدی در خلق ایده و بهبود نگاه به آینده، گامی از طرف این تشکل عضو محور غیرتجاری برای اعضا برداشته شده باشد. امید داریم که با ارتباط دو سویه بیشتر بتوانیم در هر چه کاملتر شدن موارد فوق، باهم گامهای موثرتر و بهتری برداریم. ما باهم به مقصد میرسیم. به امید روزهای بهتر...
این یادداشت تحت عنوان سرمقاله در شماره 16 ستبران منشتر شده است. برای مشاهده این شماره اینجا کلیک کنید.