پایداری و ثبات بازار سهام در هر کشور و حمایت از آن برای رشد و رونق اقتصادی حائز اهمیت است. اما یک بازار سالم سیکلهای تجاری رکود و رونقی دارد. پیروی نکردن یک بازار دارایی از این سیکلها، به معنای از بین رفتن ثبات درآن بازار است. بازار سهام ایران چند ماهی است که گرفتار این بیثباتی شده و با تسری دادن این بیثباتی به بازارهای دیگر موجب شده است ریسکهای تورمی افزایش یابد.
اما آیا این روند ادامه مییابد؟ نقطه توقف کجاست؟
افزایش قیمت، ناشی از خریدهای جمعی در بورس، باعث شده است بین قیمت بازاری شرکتها و ارزش واقعی آنها شکاف عمیقی ایجاد شود. این شکاف در ادبیات مرسوم اقتصادی به حباب معروف است. این شکاف به حدی زیاد شده است که صنایع مختلف داخلی بهرغم تولید و سودآوری چند صدم درصدی شرکتهای بینالمللی مشابه، ارزشی قابل رقابت با آنان پیدا کردهاند؟! این تصویر نشاندهنده آن است که افراد در بورس فارغ از اینکه واقعا بدانند یا بخواهند که بدانند چه چیزی را میخرند، صرفا با این اطمینان که فردا میتوانند آن را گرانتر بفروشند، امروز اقدام به خرید میکنند و این، علت اصلی ایجاد بازدهی خیرهکننده در چند ماه گذشته بازار سهام بوده است.
اگر فرض کنیم نقطه توقفی بر این رویه نباشد و خرید به دلیل اطمینان از فروش به قیمتی بالاتر، همچنان رهبریکننده معاملات بورس باشد، در نهایت حباب زمانی میتواند از بین برود که ارزش واقعی شرکت افزون شود و به ارزش بازاری آن برسد. این امر یا بهواسطه افزایش کارآیی و تولید بیشتر شرکت محقق میشود که در مورد ما تاکنون صادق نبوده است یا بهواسطه افزایش قیمت محصول و در نتیجه افزایش سود اسمی شرکت. اما اگر رشد قیمت محصول شرکتها بخواهد شکاف کنونی را پر کند، ما دچار تورمی بسیار بالا در آینده خواهیم شد. از همین روست که برخی از اقتصاددانان معتقدند اگر روند فعلی بورس متوقف نشود، ما بهزودی شاهد تورمهایی فراتر از قبل خواهیم بود.
اما سناریوی دیگری نیز احتمال بروز دارد. اگر معاملهگران واقعا معتقد به سود انتظاری بالا ناشی از تقسیم سود شرکتی که سهامش را خریدهاند، نباشند، آن گاه زمانی خواهد رسید که به جای دنبالهروی از دیگران، از خود میپرسند آیا خرید سهام این شرکت با چنین قیمتی میصرفد؟ و اگر معاملهگران دیگر همین سوال را از خود بپرسند، آیا دیگر کسی فردا پیدا میشود که این سهام را از من بخرد؟ به اعتقاد نگارنده، دیر یا زود معاملهگران به این پرسشها فکر خواهند کرد و آن زمان روند تغییر میکند و تخلیه حباب شروع میشود. تنها نکته آن است که هر چه شکاف ارزش بازاری و واقعی شرکتها بیشتر شود، آن گاه از بین رفتن سریع حباب خود میتواند تبعات بیشتری برای اقتصاد کلان داشته باشد. به عبارت دیگر هم تشکیل حباب فعلی تبعاتی برای اقتصاد کلان دارد و هم از بین رفتن آن. تنها میتوان امیدوار بود وضعیت با ثباتی در بازار حاکم شود و در طول زمان حباب برطرف شود و به این شکل بازارهای دیگر از آن آسیب نبینند و سطح تورم در بازه معقولی قرار گیرد.