رئیس کمیته تولید پراکنده و کمیسیون رویکردهای نوین انرژی سندیکا گفت: ما اعتقاد داریم ناترازی برق هیچ راهی جز توسعه تولید پراکندهها ندارد. منکر پتانسیلهای تجدیدپذیرها نیستیم اما یادمان باشد که قابلیت اجرایی تولید پراکنده بسیار بالاتر از تجدیدپذیرهاست.
این روزها موضوع ناترازی انرژی با گرمتر شدن هوا بار دیگر سر زبانها افتاده و دو گروه نیروگاهداران و صنایع انرژیبر یکی برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی و دیگری برای جلوگیری از عدمالنفعهای چندهزار میلیاردی به واسطه قطع برق، علاوه بر نامهنگاریها، در رسانهها نیز درخواستهایشان را با مسوولان وزارت نیرو و سایر نهادهای دولتی مطرح میکنند؛ در این میان نیروگاههای کوچک مقیاس هم که ۵ساله اول و دوم فعالیتشان شرایط اقتصادی متفاوتی برای آنها ایجاد میکند، خواستار اصلاح وضعیت هستند؛ این گروه اعتقاد دارند باید انرژی تولیدی کوچک مقیاسها به مانند تجدیدپذیرها در بورس انرژی عرضه شود و صنایعی که برقشان را از این گروه خریداری میکنند، مشمول محدودیتهای وزارت نیرو برای قطع برق نشوند تا این جذابیت منجر به فروش برق با قیمتهای واقعیتر شود؛ در غیر این صورت کوچک مقیاسهایی که میتوانند با توسعه در سراسر کشور برای رفع ناترازی بسیار راهگشا باشند، به حاشیه رانده میشوند و حتی در اغلب ماههای سال ترجیح میدهند نیروگاه را خاموش کنند.
در همین خصوص رئیس کمیته تولید پراکنده و کمیسیون رویکردهای نوین انرژی سندیکای صنعت برق میگوید: ما اعتقاد داریم ناترازی برق هیچ راهی جز توسعه تولید پراکندهها ندارد. منکر پتانسیلهای تجدیدپذیرها نیستیم اما یادمان باشد که قابلیت اجرایی تولید پراکنده بسیار بالاتر از تجدیدپذیرهاست، چرا که در ۱۰۰۰ متر زمین میتوان ۱۲ مگاوات برق به صورت شبانهروزی تولید کنید در حالی که تولید همین میزان انرژی توسط تجدیدپذیرها نیازمند زمین بسیار زیادی است و عملا در شبها و روزهایی که شرایط تابش خورشید فراهم نیست، امکان تولید نیست. از سوی دیگر یکی از اقداماتی که میتواند این صنعت را متحول کند؛ عرضه برق تولیدی در بورس با لحاظ کردن مصوبه در دست اقدام اخیر است که به مانند تجدیدپذیرها صنایعی که برقشان را از کوچک مقیاسها دریافت کنند، مشمول برنامههای مدیریت مصرف نشوند تا به قیمت منطقی برق بفروشد و از این طریق هزینهها با درآمد همخوانی داشته باشد.
مهدی اسدالهپور میافزاید: احداث نیروگاه کوچک مقیاس توسط صنایع از اساس نادرست است و بنده صراحتا با چنین طرحی مخالف هستم و اعتقاد دارم هر صنعتی باید فعالیت تخصصی خودش را انجام دهد و کار تولید برق باید به متخصص آن سپرده شود. دلیل دوم هم این است که به دلیل اجباری که صنایع برای تولید برق دارند و از طرفی فقدان نقدینگی لازم، به سمت مولدهای مستعمل و دست دوم میروند و در این صورت چنین مولد مستعملی که از نگهداری و تعمیرات لازم هم برخوردار نیست، نمیتواند کارآیی لازم را داشته باشد. متن پیش رو ما حصل گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با مهدی اسدالهپور، رئیس کمیته تولید پراکنده و کمیسیون رویکردهای نوین انرژی سندیکای صنعت برق در مورد مشکلات این بخش از تولیدکنندگان صنعت برق است که در ادامه مشروح آن از نظر مخاطبان میگذرد.
یکی از اصلیترین چالشهای نیروگاههای تولید پراکنده نرخ خرید برق توسط دولت است. آیا در سال جدید در بر همان پاشنه سابق میچرخد؟
از گذشته تاکنون نرخ نیروگاههای تولید پراکنده به دو بخش تقسیم شده است؛ بخشی که در دوره ۵ساله قراردادهای خرید تضمینی قرار دارند، با شاخص و فرمول تعدیل مندرج در قرارداد تغییراتی را تجربه میکنند و بسته به اینکه قرارداد در چه سالی منعقد شده، میتوان گفت هر کیلووات ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ تومان توسط وزارت نیرو خریداری میشود و به طور میانگین میتوان گفت با شرایط گذشته نرخ هر کیلووات در سالجاری حدود ۱۰۰۰ تومان خواهد بود؛ در مورد نیروگاههایی که دوره ۵ساله اول آنها به پایان رسیده نیز باید گفت نرخ امسال آنها شبیه سنوات گذشته پایین است که شامل سه قیمت در زمان کم باری، میان باری و اوج بار است که متوسط این سه نرخ به حدود ۵۳۰ تومان میرسد آن هم برای نیمیاز سال و اگر در سالجاری نیروگاهی بخواهد استانداردهای جدید را پاس کند، هزینه تولید حتی برای هر کیلووات به ۸۵۰ تومان میرسد و به همین دلیل نیروگاههایی که ۵ سال اولشان به پایان میرسد عملا به سمت خاموشی میروند.
وزارت نیرو طرحی را ابلاغ کرده که صنایع به سمت احداث نیروگاه یا تامین برق خودشان بروند که صنایع بزرگ به دلیل مصرف بالا باید برای احداث نیروگاههای بزرگ اقدام کنند و صنایع کوچکتر برای احداث نیروگاه مقیاس کوچک به این عرصه ورود کنند. تا چه اندازه با این طرح موافق هستید؟
بنده صراحتا با چنین طرحی مخالف هستم و اعتقاد دارم هر صنعتی باید فعالیت تخصصی خودش را انجام دهد و کار تولید برق باید به متخصص آن سپرده شود. دلیل دوم هم این است که به دلیل اجباری که صنایع برای تولید برق دارند و از طرفی فقدان نقدینگی لازم، به سمت مولدهای مستعمل و دست دوم میروند و در این صورت چنین مولد مستعملی که از نگهداری و تعمیرات لازم هم برخوردار نیست، نمیتواند کارآیی لازم را داشته باشد.
اگر قرار باشد صنایع از نیروگاههای کوچک مقیاس برای تامین انرژی در پیک تابستان اقدام کنند و نیروگاه را به نزدیک کارخانه خودشان منتقل کنند، چه اتفاقی میافتد؟
اگر صنعتی بخواهد نیروگاهی ایجاد کند یا نیروگاه تولید پراکندهای را به اطراف صنعت خودش منتقل کند، از نظر من کاملا غلط است و به جای آن میتوان نیروگاه تولید پراکنده را در مکانی که هستند با توجه به زیرساخت موجود تقویت کنیم و برقشان را به هر نقطهای منتقل کنیم؛ همچنین اینکه یک نیروگاه تولید پراکنده بین چند صنعت تقسیم شود، هزینههای تولید برق را بالا میبرد.
اگر از طریق ترانزیت مورد نظر شما برق انتقال داده شود، شرکتهایی که قرارداد دوجانبه با کوچک مقیاسها منعقد کردهاند، به مانند سال گذشته مشمول برنامههای مدیریت مصرف وزارت نیرو و خاموشی میشوند؟
ما چند ماه این موضوع را پیگیری کردیم و مشکل را به گوش مسوولان رساندیم و اعلام کردیم که خرید دوجانبه به شکل پیشین و مورد نظر وزارت نیرو برای نیروگاهها توجیه ندارد؛ اما در صورتی که به مانند تجدید پذیرها در بورس انرژی عرضه شود و صنایع خریدار از برنامههای مدیریت مصرف معاف شوند، میتوانیم با یک تیر چند نشان بزنیم؛ یکی اینکه نیروگاهها دوباره وارد مدار میشوند و از طرفی همچون تابلو سبزها که خریداران آن مشمول مدیریت مصرف نمیشوند، صنایع حاضرند برق این دسته از نیروگاهها در بورس انرژی را به قیمت به مراتب بالاتری خریداری کنند.
خبر خوب اینکه زحمات ما تا حدی به ثمر نشسته و منجر به یک پیشنویس توسط وزارت نیرو شده که بر مبنای آن نیروگاههای مقیاس کوچکی که زمان خرید تضمینی آنها به پایان رسیده میتوانند به صورت دوجانبه با صنایع قرارداد ببندند و صنایع از مدیریت مصرف معاف شوند. موضوعی که در این پیشنویس بود و مورد اعتراض ما واقع شد، این بود که نیروگاههای واقع در سه برق منطقهای تهران، گلستان و مازندران میتوانند ۷۰درصد ظرفیت تولید عملیشان را از این طریق بفروشند و سایرین میتوانند ۵۰درصد ظرفیت را بفروشند و ما هم اعلام کردیم که این یک تبعیض آشکار است و باید اصلاح شود و خوشبختانه جای امیدواری برای اصلاح این مورد هم داریم. بنابراین میتوانیم امیدوار باشم که با بهبود اقتصاد با زیرساختهای فعلی، کوچک مقیاسها ظرفیتهایشان را افزایش دهند. تصور کنید نیروگاهی که به مرحله اورهال مولد میرسد، باید هزینه ۴۰درصد خرید یک مولد نو را پرداخت میکرد اما با شرایط جدید میتوان این نوید را داد که این صنعت جان دوباره بگیرد.
یکی از چالشهای کنونی کوچکمقیاسها موضوع پرداخت مطالبات آنهاست که ظاهرا حدود ۵هزار میلیارد تومان است و قرار بود سال گذشته بخشی از این مطالبات با انتشار اسناد تسویه شود. وضعیت کنونی به چه منوال است؟
سال گذشته نوید پرداخت بخشی از مطالبات از طریق اسناد را داده بودند و اما چند روز پیش اسناد مورد نظر به کوچکمقیاسها تخصیص پیدا کرد، اما ارقامی که نیروگاهها میخواستند محقق نشده و کمتر از ۵۰درصد درخواست نیروگاهها برای دریافت مطالبات از طریق اسناد تحقق پیدا کرده است.
بهای سوخت نیروگاههای مقیاس کوچک چگونه محاسبه میشود؟
در مقطعی گاز را به صورت صنعتی محاسبه کردند، اما با توافقنامههای فی مابین وزارت نیرو و نفت مشکل حل شد و امروز هزینه گاز همان هزینه یارانهای نیروگاههاست. از طرفی وزارت نیرو هزینه قبوض گاز نیروگاهها را با وزارت نفت تهاتر میکند. با وجود این در زمستان از اواخر آبان ماه تا فروردین نیروگاههای کوچکمقیاس را خاموش کردند و این در حالی است که مکاتبات بسیاری داشتیم. امسال هم با توجه به راندمان بالای کوچکمقیاسها و حذف تلفات انتقال برق این موضوع را مطرح کردهایم که نباید گاز این گروه قطع شود که متاسفانه نتیجهای نداشت.
چالش صدور مجوز برای احداث نیروگاههای کوچکمقیاس بارها مطرح میشود. مساله اصلی کجاست؟
قبلا هر کس در هر جایی میتوانست با داشتن زیرساخت و گاز، نیروگاه کوچکمقیاس احداث کند، اما چند سالی است که وزارت نیرو نقاط اولویتدار را مطرح کرده است و معتقد است در نقاطی که کشور نیاز دارد، مجاز به احداث نیروگاه هستید و از طرفی در سالهای اخیر مجوزها صادر شده و ظرفیتها اشغال شده اما به دلیل مشکلات و سودآور نبودن اقدامی در این خصوص انجام نشده و در کمتر موردی ظرفیت خالی برای سایر سرمایهگذاران فراهم میشود.
سازمان برنامه از این پس پرداخت مطالبات کوچکمقیاسها را به عهده میگیرد. تا چه میزان با این تصمیم موافق هستید؟
ما موضوعاتی در این خصوص شنیدهایم و نگران هستیم. چرا که امروز در خصوص بودجه ذیل وزارت نیرو هستیم و زمان پیک قادر است جابهجاییهایی ایجاد کند، اما سپردن کار به دست سازمان برنامه میتواند مشکل را سختتر کند.
هر کدام از بخشهای صنعت برق متولی خاص خودش را دارد. چرا هیچ وقت مقیاسکوچکها متولی خاصی نداشتهاند؟
متاسفانه به دلیل پراکندگی و تعدد نیروگاهها از طرف وزارت نیرو به گونهای جزو صنایع هستیم و از طرفی با توجه به ماهیت فعالیتمان از طرف وزارت صمت در دسته نیروگاهها قرار گرفتهایم و برق حرارتی و وزارت صنایع هیچکدام به طور مشخص عهدهدار و متولی کوچکمقیاسها نیستند؛ بنابراین منابع مالی و تسهیلاتی که وزارت صمت متولی تخصیص آنهاست، هیچ وقت به کوچکمقیاسها اختصاص پیدا نمیکند؛ پیشنهاد ما برای رفع مشکل این بود که ما زیرمجموعه برق حرارتی باشیم یا دفتر تولید پراکنده برای تصمیمگیری ارتقا پیدا کند یا به عنوان یک معاونت در وزارت نیرو تعریف شود.
در پایان چه راهکاری برای بهتر شدن وضعیت تولید پراکندهها دارید؟
ما اعتقاد داریم ناترازی برق هیچ راهی جز توسعه تولید پراکندهها ندارد. منکر پتانسیلهای تجدیدپذیرها نیستیم، اما یادمان باشد که قابلیت اجرایی تولید پراکنده بسیار بالاتر از تجدیدپذیرهاست چرا که در ۱۰۰۰ متر زمین میتوان ۱۲ مگاوات برق به صورت شبانهروزی تولید کنید در حالی که تولید همین میزان انرژی توسط تجدیدپذیرها نیازمند زمین بسیار زیادی است و عملا در شبها و روزهایی که شرایط تابش خورشید فراهم نیست، امکان تولید نیست. از سوی دیگر یکی از اقداماتی که میتواند این صنعت را متحول کند؛ عرضه برق تولیدی در بورس با لحاظ کردن پیشنویس مصوبه اخیر است که به مانند تجدیدپذیرها صنایعی که برقشان را از کوچکمقیاسها دریافت کنند، مشمول برنامههای مدیریت مصرف نشوند تا به قیمت منطقی برق بفروشد و از این طریق هزینهها با درآمد همخوانی داشته باشد.