نیروگاهها بر مبنای ظرفیت تولید به دو بخش مقیاسکوچک و بزرگمقیاس تقسیم میشوند و به طور کلی الگوی سنتی تولید برق بر اساس بهرهبرداری از تعداد محدودی نیروگاه مرکزی در مقیاس بزرگ و انتقال و توزیع انرژی به مصرفکنندگان تا صدها کیلومتر دورتر طراحی شده است؛ این در حالی است که نیروگاههای کوچکمقیاس، که به صورت تولید پراکنده در محلهای مختلف احداث میشوند، با بهرهگیری از فناوری، انرژی (برق و حرارت) را در محل مصرف یا نزدیک آن تولید میکنند.
هم اکنون سهم نیروگاههای بزرگ و متمرکز در تولید انرژی الکتریکی در کشور در حال حاضر حدود ۹۸درصد و سهم نیروگاههای کوچکمقیاس در تولید انرژی الکتریکی حدود ۲درصد است و این در حالی است که سهم نیروگاه تولید پراکنده در سراسر جهان رو به افزایش است و هم اکنون به صورت نمونه، حدود ۲۰درصد از تولید برق کشورهایی نظیر آمریکا توسط این نیروگاهها تامین میشود.
در حال حاضر احداث نیروگاههای بزرگ حرارتی میتواند بخشی از ناترازی تولید و مصرف را پوشش دهد، اما نکته بسیار مهم این است که فارغ از زمانبر بودن و هزینههای بسیار بالای احداث این دست از نیروگاهها، تامین برق از این مسیر مستلزم ایجاد زیرساختهای شبکههای انتقال و توزیع است در حالی که نیروگاههای کوچکمقیاس نه تنها نیازمند شبکه انتقال نیستند بلکه در صورت تبدیل این نیروگاهها بهCHP (تولید همزمان برق و حرارت) و CCHP (تولید همزمان برق و حرارت و برودت) بسیاری از صنایع مجاور نیروگاهها از انرژی حرارتی و برودتی بهرهمند خواهند شد که همین امر نشان از راندمان بسیار بالای این نیروگاهها دارد؛ به این مزایا میتوان نقش غیرقابل انکار کوچکمقیاسها را در موضوع پدافند غیرعامل افزود که نیروگاههای بزرگ فاقد این امکان هستند.
با تمام این اوصاف شاهد سرمایهگذاری لازم در کوچکمقیاسها نیستیم؛ کما اینکه نگاهی به قانون رفع موانع تولید برق نشان میدهد که اصولا قانونگذار توجهی به اهمیت سرمایهگذاری در این بخش نداشته و مورد غفلت واقع شده است. در کنار این عوامل میتوان به خرید تضمینی برق این نیروگاهها در ۵ سال اول و شرایط سختتر در ۵ سال دوم مالکان این نیروگاهها اشاره کرد که سرمایهگذار را ترغیب به حضور در این صنعت نمیکند؛ این اتفاق وقتی محسوستر میشود که بدانیم ۹۰درصد تجهیزات احداث و تعمیر و نگهداری این نیروگاهها مرتبط با بهای ارز است، ارزی که در کشور ما طی چند ماه اخیر به شدت افزایش یافته است.
در همین خصوص رئیس کمیته تولید پراکنده و کمیسیون رویکردهای نوین انرژی سندیکای صنعت برق معتقد است: به طور کلی خرید برق از نیروگاههای کوچکمقیاس به دو شکل انجام میشود؛ در دوران قرارداد خرید تضمینی برق که ۵ ساله است، که به خاطر قطع گاز این نیروگاهها سالانه چهار تا پنج ماه نیروگاهها قابلیت تولید ندارند، با توجه به شاخص تعدیلی که در قرارداد تعیین شده، وزارت نیرو نرخها را در دوران قرارداد خرید تضمینی تا حدودی افزایش میدهد؛ با وجود این، با توجه به اینکه تجهیزات صنعت نیروگاهی در مرحله احداث تا ۹۰درصد ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نرخ ارز دارد، این قیمت خرید تضمینی که هر کیلووات ساعت در سالجاری حدود ۷۰۰ تومان تعیین شده، قادر نیست هزینهها را جبران کند.
به گفته مهدی اسدالهپور اخیرا نرخ خرید غیرتضمینی سال ۱۴۰۲ برای نیروگاههای کوچک مقیاس در ۵ سال دوم بسیار عجیب به نظر میرسد؛ نرخ اول مربوط به ایام عادی سال است که هر کیلووات ساعت ۱۲۴ تومان تعیین شده است و در ایام پیک مصرف که به ۶ ماه رسیده به سه بخش کمباری، میانباری و پرباری تقسیم شده که قیمت هر کیلووات ساعت در این بازههای زمانی به ترتیب ۱۷۱ تومان، ۳۴۲ تومان و ۶۸۵ تومان تعیین شده که در واقع با این وضعیت که نیروگاهها چند ماه از سال را به دلیل محدودیتهای گاز تعطیل میشوند، میانگین نرخ هر کیلووات ساعت برق تولیدی آنها به حدود ۴۰۰ تومان میرسد؛ این اتفاق در حالی میافتد که بر اساس محاسبات سال گذشته ما قیمت تمامشده هر کیلووات ساعت برق به شرط اینکه کل سال نیروگاه در مدار باشد، ۳۵۰ تا ۴۰۰ تومان است.
متن پیش رو ماحصل گفتوگوی «دنیایاقتصاد» با مهدی اسدالهپور، رئیس کمیته تولید پراکنده و کمیسیون رویکردهای نوین انرژی سندیکای صنعت برق و مدیرعامل شرکت «الماس نیرو» در رابطه با مهمترین چالشها و راهکارهای توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس و تولید پراکنده است که در ادامه میآید.
در اغلب کشورها توجه ویژهای به احداث نیروگاههای کوچک مقیاس با توجه به مزایای متعدد این نیروگاهها میشود، اما در کشور ما که سرمایهگذاری در تولید برق دچار یک افول 10 ساله شده، راهاندازی این نیروگاهها با وجود زمان احداث و هزینه کمتر نسبت به نیروگاههای بزرگ از سرعت لازم برخوردار نبوده است. چرا شاهد توسعه این نیروگاهها نبودهایم؟
مزیت نیروگاههای کوچکمقیاس از جنبههایی مانند پدافند غیرعامل، هزینه سرمایهگذاری و سرعت در احداث بر هیچ کس پوشیده نیست اما به نظر من آنچه باعث شده تا کمتر از سوی مسوولان مورد توجه قرار بگیرد، تعداد بالای سرمایهگذاران این نیروگاههاست که باعث اعمال فشار بیشتر بر مسوولان و مطالبهگری میشود؛ کما اینکه در واقع امروز چند واحد تولید پراکنده را در سراسر کشور شاهدیم که با نمایندگان مجلس و سایر سطوح حاکمیتی در ارتباط هستند؛ بنابراین در حالی که نیروگاههای بزرگ دولتی یا نیمهدولتی هستند، نگرانی از مطالبهگری در نیروگاههای کوچکمقیاس و تولید پراکنده یک عامل بسیار مهم در کمتوجهی مسوولان نسبت به احداث این نیروگاهها به شمار میرود.
مدیران نیروگاههای کوچکمقیاس همواره نسبت به قیمتگذاری خرید برق توسط دولت معترض هستند. نرخ خرید تا چه اندازه متناسب با هزینههای این نیروگاههاست؟
به طور کلی خرید برق از نیروگاههای کوچکمقیاس به دو شکل انجام میشود؛ در دوران قرارداد خرید تضمینی برق که 5 ساله است، به خاطر قطع گاز این نیروگاهها که سالانه چهار تا پنج ماه طول میکشد، با توجه به شاخص تعدیلی که در قرارداد تعیین شده، وزارت نیرو نرخها را تا حدودی افزایش میدهد؛ با وجود این، با توجه به اینکه تجهیزات صنعت نیروگاهی در مرحله احداث تا 90درصد ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نرخ ارز دارد، این قیمت تضمینی که هر کیلووات ساعت حدود 700 تومان در سالجاری تعیین شده، قادر نیست هزینهها را جبران کند؛ با تمام این اوصاف، مشکل عمده ما پایان دوره 5 سال اول و پایان خرید تضمینی برق است و عملا در دوره خرید غیرتضمینی (5 سال دوم) نیروگاهها فاقد توجیه اقتصادی هستند.
اخیرا نرخ خرید غیرتضمینی سال 1402 برای نیروگاههای کوچک مقیاس در 5 سال دوم بسیار عجیب به نظر میرسد؛ نرخ اول مربوط به ایام عادی سال است که هر کیلووات ساعت 124 تومان تعیین شده است و در ایام پیک مصرف که به 6 ماه رسیده به سه بخش کمباری، میانباری و پرباری تقسیم شده که قیمت هر کیلووات ساعت در این بازههای زمانی به ترتیب 171 تومان، 342 تومان و 685 تومان تعیین شده که در واقع با این وضعیت که نیروگاهها چند ماه از سال را به دلیل محدودیتهای گاز تعطیل میشوند، میانگین نرخ هر کیلووات ساعت برق تولیدی آنها به حدود 400 تومان میرسد؛ این اتفاق در حالی میافتد که بر اساس محاسبات سال گذشته ما قیمت تمامشده هر کیلووات ساعت برق به شرط اینکه کل سال نیروگاه در مدار باشد، 350 تا 400 تومان است؛ در حالی که اگر نیروگاه 6 ماه از سال کار نکند، باید مواردی مانند هزینههای نیروی کار و پرسنل شامل حقوق، خدمات بیمه و... پرداخت شود که هزینهها را به مراتب بالا میبرد و هزینه تمامشده به بیش از 400 تومان میرسد.
قیمتهای جدید در حالی اعلام شده که در سال گذشته قراردادهای 5 سال دوم نیروگاههای تولید پراکنده به طور میانگین هر کیلووات ساعت 327 تومان بود که با اعتراضات بخش خصوصی، قول بازنگری در سال 1402 را دادند و تازه شاهدیم که میانگین امسال را تنها با 22درصد افزایش 400 تومان تعیین کردهاند و این در حالی است که سال گذشته نرخ ارز به طور میانگین 27هزار تومان بود و امروز به بیش از 50هزار تومان رسیده است و همانطور که پیشتر هم اشاره کردم بیش از 85درصد هزینههای نیروگاهها به صورت ارزی باید پرداخت شود؛ بنابراین ما امروز با رشد 85درصدی هزینه و 22 درصدی درآمد مواجهیم که همین امر باعث میشود تا روند خاموشی 1000 مگاوات نیروگاه تولید پراکنده افزایش پیدا کند.
گفته میشود نیروگاههای کوچکمقیاس راندمان پایینتری نسبت به نیروگاههای حرارتی دارند. تا چه اندازه این ادعا را تایید میکنید؟
راندمانی که برای نیروگاههای کوچکمقیاس بیان میشود، دو نوع راندمان کلی و الکتریکال را شامل میشود؛ راندمان الکتریکال به این معناست که از مولد صرفا برق دریافت میکنید و استفاده دیگری از مولد نمیشود که میزان راندمان در دستگاههای بهروز با این روش حدود 5/ 43درصد است اما در دستگاههای دست دوم و مستعمل در صورتی که تعمیرات و اورهال لازم برای آنها انجام نشود، این رقم به حدود 41 تا 42درصد میرسد اما واقعیت این است که مساله ما اختلاف 2درصد نیست؛ بلکه فاصله گرفتن از مفهوم اصلی تولید پراکنده است؛ به این معنا که این صنعت را به عنوان صنعت CHP و تولید همزمان برق و حرارت میشناسند که با استفاده از حرارت این نیروگاهها، راندمانی به مراتب بالاتر از 55درصد به عنوان راندمان اعلامی مسوولان برای نیروگاههای حرارتی ثبت میکنند، به گونهای که این راندمان در نیروگاههایCHP حدود 80درصد و در نیروگاههای CCHP به خاطر تولید برودت بالاتر از این ارقام خواهد بود.
حال سوال اصلی این است که چرا به این سمت نرفتیم؟ در پاسخ باید گفت یارانههایی که به حاملهای انرژی پرداخت میشود، انگیزهای برای استفاده صنایع از گرمای نیروگاههای تولید پراکنده ایجاد نمیکند؛ به طور نمونه زمانی که به مالکان واحدهای تولید پراکنده در مورد مکانیابی احداث نیروگاه مشاوره میدادیم، تاکید میکردیم که در نزدیکی منبع مصرف حرارت نیروگاه را احداث کنید و سرمایهگذار به همین دلیل زمینهایی را که میتوانست با هزینههای بسیار پایینتر برای احداث نیروگاه از دولت بخرد، رها میکرد و زمینی در نزدیکی شرکتهای مصرفکننده گرما میخرید و در مرحله بهرهبرداری به طور طبیعی تجهیزاتی که گرما را متناسب با خواست و نیاز مصرفکننده مانند آب گرم یا بخار تولید کنند، تهیه میکرد؛ اما آنچه در اغلب موارد باعث توقف پروژه میشود صنایعی هستند که در مجاورت نیروگاه به این انرژی نیاز دارند، اما بهای بسیار پایینی برای تامین انرژی به دولت میپردازند و به همین دلیل حاضر نیستند خودشان را به یک نیروگاه که در برخی از فصول سال احتمال تعطیلی به خاطر نبود گاز دارد، وابسته کنند؛ بنابراین دولت باید نیروگاههای تولیدکننده را به صورت پکیج ببیند تا مشکلات رفع شود؛ به این معنا که باید از سرمایهگذاران نیروگاههای تولید پراکنده بخواهند که در شهرک صنعتی سرمایهگذاری کنند و صنایعی که به تولید گرما نیاز دارند، در کنار این نیروگاهها مستقر شوند. در این صورت علاوه بر اینکه محصول نیروگاهها خریداری میشود، دولت هم مجبور نیست در شرایط ناترازی انرژی، گاز را به نرخ ارزان در اختیار این صنایع قرار دهد.
آماری از میزان مطالبات نیروگاههای تولید پراکنده دارید؟
بر اساس بررسیها میزان مطالبات 3 تا 4هزار میلیارد تومان است.
در قانون مانعزدایی از صنعت برق چه جایگاهی برای کوچک مقیاسها در نظر گرفتهاند؟
متاسفانه کوچکمقیاسها هیچگونه جایگاهی در این قانون ندارند. در ماده 4 این قانون آمده که 4هزار مگاوات تولید برق از طریق نیروگاههای حرارتی با راندمان بالای 55درصد و 1000 مگاوات برق تجدیدپذیر باید محقق شود اما اشارهای به کوچک مقیاسها نشده است؛ متاسفانه همانطور که اشاره کردم دولت دوست ندارد با تعداد زیادی سرمایهگذار مطالبهگر مواجه باشد و سرمایهگذاران محدود را ترجیح میدهد.
بورس انرژی واقعی تا چه اندازه قادر است بهبود وضعیت کوچک مقیاسها را رقم بزند؟
بسته به نحوه اجرای بورس نتیجه بسیار متفاوت است. مشکل و معضل صنعت ورشکسته برق ما این است که میزان درآمد و هزینهها متوازن نیست؛ زمانی که به طور متوسط هزینههای تولید برق در سالهای اخیر تا 60درصد افزایش پیدا میکند و وزارت نیرو صرفا از اختیار افزایش 10 درصدی برق برخوردار است، به طور طبیعی زیان انباشته وزارت نیرو روزبهروز افزایش پیدا میکند و این تعادل در تمام بخشها از بین میرود؛ امروزه تامین برق برخی از صنایع در بورس مطرح میشود که در صورت تحقق و اجرای درست میتواند به پیکره صنعت تولید پراکنده جان دوباره ببخشد.
پیشتر در مورد دریافت حقوق و عوارض گمرکی از تجهیزات وارداتی کوچکمقیاسها و همچنین پرداخت مالیات ارزش افزوده توسط این نیروگاهها خبر دادید. امروز وضعیت چگونه است؟
متاسفانه تنها مشوق این تولیدکنندگان که معافیت حقوق و عوارض گمرکی و ارزش افزوده بود، در سال گذشته لغو شد و پیگیریها تاکنون به نتیجه نرسیده است.
مسوولان چه توجیهی برای این اقدام دارند؟
برخی شرکتها در کشور ادعای تولید تجهیزات نیروگاهی دارند و معتقدند که نباید با وجود تولید داخلی واردات انجام شود؛ این در حالی است که صنعت نیروگاهی بسیار گسترده است و هیچکدام از تجهیزات مورد استفاده در نیروگاههای تولید پراکنده در داخل کشور تولید نمیشوند.
برای تقویت سرمایهگذاری در بخش نیروگاههای تولید پراکنده چه راهکارهایی باید عملیاتی شود؟
راهکار را نمیتوان در یک جمله خلاصه کرد؛ نرخ برق نیروگاههای تولید پراکنده باید به سمت واقعی شدن پیش برود و نباید از این حیث با نیروگاههای بزرگ مقایسه شود؛ مقایسه نیروگاههای تولید پراکنده با نیروگاههای بزرگ شبیه مقایسه موشک نقطهزن با دو کیلوگرم ماده منفجره است که هر دو قدرت تخریب دارند اما در عملکرد بسیار متفاوت هستند؛ تولید پراکندهها کارکردهای بسیار مهمی برای کشور دارند؛ شاید بتوان از تولید پراکنده به عنوان راهحل رفع بحران در یک منطقه نام برد؛ ضمن اینکه این نیروگاهها در موضوع پدافند غیرعامل بسیار حیاتی هستند، به گونهای که در صورت بروز بحران، میتوانند مانع قطع برق زیرساختها شوند.
نکته دیگر اینکه نیروگاههای تولید پراکنده برای احداث، ارتقا و افزایش ظرفیت نیاز به تامین مالی دارند اما هیچ سرفصلی برای این نیاز حیاتی وجود ندارد؛ به طور نمونه چند سال است که بودجهای از محل تبصره 18 برای برخی از صنایع پیشبینی میشود اما نیروگاههای تولید پراکنده هیچ سهمی از این قوانین و استفاده از تسهیلات ندارند؛ علاوه بر این موارد، تاخیر در پرداختها هم همواره به عنوان یک مشکل اساسی وجود دارد که امیدواریم برای اصلاح وضعیت هرچه سریعتر اقدام شود.