اتفاقات اخیر درمورد خاموشیها، چه بهصورت خاموشیهای برنامهریزیشده یا حتی خاموشیهای برنامهریزینشدهای که اخیرا در مناطق مختلفی از کشور رخ داد، این سوال را در ذهن مردم و کسانی که در حوزه انرژی کشور فعالیت دارند متبادر میکند که چرا ایران با وجود داشتن منابع غنی نفت، گاز و برق به یکباره در فصل زمستان که برخلاف تابستان فشار بسیار کمتری روی شبکه برق کشور حاکم است، با خاموشیهای گسترده ای مواجه میشود. این رخداد زاییده اتفاقاتی است که در ادامه این نوشتار به آن پرداخته شده است.
پیام باقری، نایب رئیس هیاتمدیره سندیکای صنعت برق
طبق ارزیابیها، ظرفیت نیروگاهی ایران به بیش از ۸۰ هزار مگاوات میرسد که طبیعتا با وجود این میزان توانمندی در تولید برق نباید در زمستان با کمبود برق مواجه شویم، اگر چه باید این موضوع را در نظر داشت که حدود یکی، دو سالی است که داستان خاموشیهای زمستانه در کشور به جریان افتاده است و در سنوات قبل شاهد این اتفاق نبودهایم. بنابراین به لحاظ ظرفیت نیروگاهی و ظرفیت زیرساختی که از لحاظ تولید برق در کشور وجود دارد، نمیتوان به ناتوانی نیروگاهها در تولید برق در این ماجرا رای داد. همانطور که اشاره شد ظرفیت منصوبه نیروگاهها بالغ بر ۸۰ هزار مگاوات است که در پیک تابستان نزدیک به ۶۰ هزار مگاوات آن وارد مدار تولید میشود، در صورتی که در فصل زمستان این فشار بهدلیل تحمیل بار وسایل سرمایشی که مصرف ۲۰ هزار مگاواتی دارند وجود ندارد و این موضوع اختلاف اصلی پیک تابستان و زمستان را به خوبی نشان میدهد. اما اتفاقات اخیر شرایطی را برایمان تداعی میکند که عموما در فصل تابستان آن را تجربه میکنیم. به این ترتیب علت خاموشیهای احتمالی در تابستانها روشن است. طبیعتا در تابستان زمانی که مصرف برق بالا میرود، میزان تولید برق تکافوی مصرف را نمیدهد، اما در زمستان که وسایل سرمایشی کار نمیکنند، طبیعتا نباید جای نگرانی باشد.
بهطور قطع ریشه ماجرای خاموشیهای اخیر را باید در عدم تامین خوراک نیروگاهها جستوجو کرد، نه عوامل جانبی دیگری مانند مصرف ماینرها. علت اصلی این است که در یکی دو سال گذشته شاهد این رخداد بودیم که مصرف گاز در کشور بالا رفته که بخشی از آن طبیعی است، زیرا در برق هم شاهد رشد مصرف هستیم و بهطور متوسط سالانه با رشد 7 درصدی مواجه شدهایم. این درحالی است که در این سالها مصرف برق خانگی و صنایع بالا رفته و جمعیت کشور نیز رو به افزایش بوده و در آنسو ساختو سازها انجام شده که متناسب با آن شاهد افزایش مصرف برق خانگی و صنعتی بودهایم. این موضوع روی مساله تامین خوراک نیروگاهها نیز موثر بوده است. چراکه عمده نیروگاههای کشور پایه گازسوز هستند و در واقع سوخت اولیه آنها گاز است.
زمانی که در فصل زمستان با کمبود گاز مواجه هستیم، طبیعتا اولویت وزارت نفت، تامین گاز خانگی است. در واقع گاز خانگی و مصارف خانگی در این شرایط نسبت به مصارف دیگر ارجحیت پیدا میکند و بهدلیل اینکه این موضوع تبعات و آثار اقتصادی و اجتماعی نیز بهدنبال دارد، به همین دلیل کنترل و تامین مصرف خانگی اولویت نخست سیاستگذاران میشود. در این شرایط صرفهجویی در تامین سوخت سایر بخشها آغاز میشود. به این ترتیب که گاز را طبق یک برنامههای مشخصی در اختیار نیروگاهها قرار بدهند و این محدودیت تامین گاز برای نیروگاههای کشور سبب میشود نیروگاهها مجبور شوند از سوختهای ثانویه خود استفاده کنند. معمولا در طراحی نیروگاهها سوخت ثانویه در نظر گرفته میشود. به این دلیل که اگر نیروگاه بهدلایل اضطراری دچار کمبود سوخت شود، بتوان با سوخت ثانویه نیروگاهها را فعال نگه داشت که دچار خاموشی نشوند، زیرا خاموشی نیروگاهها نیز آثار و تبعات اقتصادی جدی به دنبال دارد.
اما اولویت وزارت نفت این است که گاز خانگی را تحت مدیریت قرار دهد و بهگونهای کنترل کند که گاز مردم قطع نشود. قاعدتا نیروگاهها بهدلیل نبود سوخت نباید از مدار خارج شوند و بنابراین نیروگاهها مجاز هستند روی سوختهای ثانویه یا مازوت یا گازوئیل سوئیچ کنند. در بخش مازوت هم بهویژه نیروگاههایی که در مناطق شهری قرار دارند بهدلیل قانون حفاظت از محیطزیست اجازه استفاده از سوخت مازوت را ندارند زیرا مازوت زمانی که در نیروگاهها استفاده میشود، آلایندگی بسیاری بالایی ایجاد میکند.
تامین گازوئیل هم برای نیروگاههایی که بهعنوان سوخت ثانویه از گازوئیل استفاده میکنند، به یک پشتبیانی و لجستیک بسیار قوی نیاز دارد، زیرا مصرف در نیروگاهها بسیار بالا است و این نوع سوخترسانی باید به وقت و در زمان مناسب اتفاق بیفتد که با کمبود گازوئیل هم مواجه نشوند که کار فوق العاده سخت و پیچیدهای است.
بنابراین از یک طرف محدود شدن وضعیت سوخت گاز نیروگاههای پایه گازسوز و از طرفی هم محدودیتهایی که در رابطه با استفاده از سوختهای جایگزین وجود دارد، باعث شده با خاموشیهای بدون برنامهریزی مواجه شویم. البته پیش از این خاموشیها برای کنترل قطعیهای برق احتمالی، مثلا معابر و ادارات دولتی را خاموش میکردند. اما در آن روزی که برخی از نقاط کشور با خاموشی مواجه شدند، بدون شک ریشه آن در محدودیت تامین گاز نیروگاهها بود و همچنین در کنار آن عدم تامین سوخت ثانویه.
بیت کوین مقصر است؟
تولید رمزارزها به نظر من تاثیر آنچنانی در روند خاموشیها نداشته است. چون مجموع بیتکوینی که درحالحاضر در کشور تولید میشود به زحمت 400 تا 500 مگاوات برق مصرف میکند. در صورتی که ما در زمستان بالغ بر 40 هزار مگاوات نیروگاه آماده در مدار تولید داریم و میتوان گفت صرفنظر از نیروگاههایی که در اورهال و تعمیرات و نگهداری هستند، ما در پیک زمستان 40 هزار مگاوات برق تولید میکنیم. 400 مگاوات برق مصرفی از سوی رمزارزها یعنی یک درصد از این تولید، گرچه همانطور که شاهد هستید وزارت نیرو برای تولید رمزارزها و مزارع تولید رمزارز که مجوز هم دارند، به تازگی برای مصرف برقشان محدودیتهایی قائل شده که فکر میکنم درحالحاضر حدود 100 تا 200 مگاوات محدودیت ایجاد شده که در مجموع تاثیر چندانی در روند خاموشیها نداشته و ندارد.
موازیکاری برقرسانی و گازرسانی
اما در بخش دوم این یادداشت به علت و ریشه اصلی خاموشیها در کشور میپردازم، زیرا این خاموشیها طبیعتا معلول اتفاقاتی هستند که تاکنون در صنعت برق رخ داده است. ما بهدلیل اینکه یک انسجام و یک وحدت تصمیمگیری در سیاستهای کلان انرژی کشور نداشتهایم، شاهد یک رقابت به نوعی غیرضروری در حوزه گازرسانی و برقرسانی به نقاط کشور بودهایم. بهدلیل اینکه در سطح کلان تصمیمگیری حوزه انرژی ما از انسجام و وحدت تصمیمگیری برخوردار نبوده است، این موضوع سبب شده است که هم گاز را به همه جا رساندهایم و هم برق را و طبیعتا اگر برنامهریزیهای کلان به این ترتیب بود که برق به همه جای کشور کشیده میشد، نیازی به سرمایهگذاریهای کلان در بخش گاز نبود. این سرمایهگذاریها میتوانست در حوزههای دیگری سرمایهگذاری شود و هم اینکه گاز به مصارف عمومی نمیرسید و میتوانست به مصارف صنعتی و نیروگاهها و همینطور صادرات برسد و به عوض اینکه هم برق و هم گاز را به همه جا برسانیم، میتوانستیم صرفهجویی جدی در حوزه سرمایهگذاری کنیم که این سرمایهگذاری یکپارچه میتوانست در بخش توسعه صنعت برق هم استفاده شود.
یعنی به عوض اینکه سرمایهگذاریهای کلان را برای رساندن گاز به همه جای کشور مصرف کنیم، میتوانستیم آنها را در حوزههای دیگر زیرساختی کشور از جمله صنعت برق تزریق کنیم. به هر حال صنعت برق امروز با کمبود منابع مواجه است و ما بهرغم اینکه باید در برنامه ششم توسعه 5هزار مگاوات نیروگاه جدید وارد مدار میکردیم. اما در سالهای گذشته بهطور متوسط حدود 2 تا 2500 مگاوات وارد مدار شده است؛ یعنی کمتر از نصف این میزان توانستهایم نیروگاه احداث کنیم. با تزریق این میزان سرمایهگذاری میتوانستیم نیروگاههای جدیدتری احداث کنیم و هم نیروگاههای فرسوده را از مدار خارج میکردیم. طبق برآوردها درحالحاضر نزدیک به 3 هزار مگاوات نیروگاه فرسوده در مدار وجود دارد که نیروگاههایی هستند که با راندمان بسیار پایین فعالیت دارند و هزینههای گزافی روی دست صنعت برق میگذارد. حتی میتوانستیم در حوزه صادرات سرمایهگذاری کنیم که این منابع در آن بخشها مورد استفاده قرار میگرفت.
اما متاسفانه بهطور موازی برق و گاز را به همه جای کشور رساندهایم و امروز میبینیم کمبود گازی که بهدلیل مصرف بالا در کشور وجود دارد، اولین لطمه خود را به صنعت برق میزند و نیروگاههای ما خوراک لازم را برای اینکه روشن بمانند و برق را وارد مدار کنند ندارند و در نتیجه با خاموشی مواجه میشویم. به نظر میرسد باید یک انسجام و وحدت رویه در تصمیمگیری در سیاستهای کلان حوزه انرژی تعریف شود، چرا که چشمانداز حوزه انرژی، اگر در هماهنگی کامل تمام ذینفعان و ذیربط چه در حوزه نفت و چه برق باشد، میتوانست برنامهریزی منسجمی را رقم بزند که ما انرژی ارزشمند را برای رفاه و توسعه صنایع با درایت بیشتری به خدمت بگیریم.
منبع: دنیای اقتصاد