تصویر اقتصاد ایران در سال های پس از کنار گذاشته شدن نفت از ادبیات، مبادلات و سیستم های اقتصادی جهان چگونه است؟
ایرانی که بیش از یک قرن بر نازبالش نفت آسوده و به این اتکا بر منبعی بی انتها دلخوش بوده، حالا که آرام آرام بازارهای جهان روی از نفت برمی گردانند، قرار است چگونه به مسیر خود ادامه دهد؟
فرصت سوزی های چندین دهه اخیر برای گذراندن اقتصاد کشور از دره عمیق وابستگی به نفت و تک محصولی بودن، این روزها و در شرایطی که کاهش چندین باره عرضه نفت در اوپک، بی توجهی بازارهای جهانی را در پی داشته، به شکلی نامانوس خود را نشان می دهد.
این روزها دنیا همزمان با شیوع بیماری کرونا و رکود ناشی آن، با کاهش بی سابقه بهای جهانی نفت هم روبرو شده است و این مساله در کنار تلاش بی نتیجه کشورهای نفتی برای مدیریت بهای آن از طریق کاهش تولید، از آغاز سقوط نفت به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده اقتصاد جهان، خبر می دهد.
اقتصاد ایران و جهان پس از نفت، بدون شک دچار تلاطمات و تحولات شگرفی خواهد شد. اگرچه پیش بینی می شود رشد سریع تکنولوژی عصر گذر از نفت را بر خلاف عبور اقتصاد جهان از ذغال سنگ کوتاه خواهد کرد، اما هنوز هم می توان مهیای مواجهه با نفت بی مشتری در جهان شد.
ایران برای عبور کم هزینه تر از وابستگی به استقلال از نفت، چاره ای تغییر پارادایم های اقتصاد در سایه اتکا به کسب و کارهایی با ارزش افزوده بالا و هدایت منابع نفت و گاز به سمت آنها ندارد. بهره مندی از منابع نفتی برای توسعه پتروشیمی ها و توانمندسازی صنایعی که محصولات پتروشیمی اصلی ترین حلقه زنجیره تامین آنها محسوب می شود، یک گام بلند، مهم و موثر است.
محصولات پتروشیمی جزو مهمترین مواد اولیه بسیاری از صنایع ساخت محور محسوب می شود که امروز به دلیل بالا بودن قیمت فرآورده های این صنعت، عمدتا با ظرفیت محدود و قیمت های غیررقابتی کار می کنند و تحت تاثیر این عوامل، بازارهای صادراتی خود را هم از دست می دهند.
متمرکز کردن منابع زیرزمینی در صنایع مادر و تامین مواد اولیه صنایع پایین دستی با بهای ارزانتری که قاعدتا ناشی از دسترسی کشور به نفت و گاز است، می تواند جهش قابل توجهی در تولید و صادرات صنعتی ایجاد کند.
به علاوه آنچه که امروز از منابع نفت و گاز در اختیار داریم و بنیان های سستی از اقتصاد کشور را بر آن بنا نهاده ایم، می تواند شاهراهی برای بدل شدن ایران به هاب انرژی منطقه باشد. تبدیل گاز به برق، در شرایطی که ایران از نظر جغرافیایی ویژگی های منحصر به فردی دارد، قادر است ظرفیت ها و فرصت های قابل توجهی برای توسعه در زنجیره صنعت برق که البته زنجیره بسیار گسترده و پرمهره ای محسوب می شود، ایجاد کند.
ایران در قلب خاورمیانه و در بین کشورهایی عمدتا جنگ زده که قادر به تولید برق مورد نیاز خود نیستند، جزو کشورهای پیشرو از نظر نیروی انسانی، دانش و پتانسیل های صنعتی، محسوب می شود. ظرفیت 70 هزار مگاواتی تولید، اختلاف قابل توجه افق و تنوع بی نظیر آب و هوایی در بخش های مختلف کشور و البته تفاوت های آن با کشورهای منطقه، ایران را به یک مهره موثر در شطرنج صنعت برق منطقه تبدیل کرده است.
یکی از مهمترین پارادایم های قابل تغییر در ایران پس از نفت، بهره مندی هوشمندانه از ظرفیت های صنعت برق در سایه منابع نفت و گاز کشور است. افزایش این ظرفیت علاوه بر ایجاد پتانسیل قابل توجه برای صادرات محصولی که ارزش افزوده بالایی دارد و نیز تثبیت امنیت اقتصادی، سیاسی کشور به دلیل وابستگی کشورهای همسایه به برق ایران، می تواند زمینه توسعه صنایعی مانند رمزارز را هم در کشور گسترش دهد.
صنعت رمزارز که تا امروز هم فرصت سوزی های قابل توجهی در خصوص آن صورت گرفته است، می تواند یک سکوی پرتاب کم هزینه برای ارزش افزوده صنعتی کشور باشد. وقتی تولید برق به ویژه برای بخش خصوصی در سایه پشتوانه ای از منابع گازی به یک فعالیت اقتصادی با سود منطقی بدل شود، ایران مزیت نسبی قابل توجهی برای توسعه مزارع رمزارز خواهد داشت و کشور از این مسیر علاوه بر ارزآوری قابل توجه، می تواند به درآمدهای مناسبی از محل فروش برق، مالیات و حتی ساخت تجهیزات ماینرها دست یابد.
به این ترتیب نه تنها سرمایه گذاران داخلی، بلکه خارجی ها هم به فعالیت در صنعت بلاک چین ایران علاقمند شده و باب تازه ای در توسعه یک صنعت نوپا، کم هزینه و پرسود باز می شود که البته تاثیر مستقیم آن در توسعه اقتصادی کشور قابل مشاهده خواهد بود.
برای پایان عصر نفت البته چشم اندازهای دیگری هم می توان قائل شد که بیان آن در مقال نمی گنجد و تلاش می شود در بخش های آینده به آن پرداخته شود.